1-استارچ

یکی از انگاره های تبلیغاتی انگاره ی پیشنهادی استارچ (starch ) است که در سال 1925 گفت:

اگر تبلیغی میخواهد موفق باشد باید دیده شود، خوانده شود، پذیرفته شود، به یاد آورده شود و به آن عمل شود . این انگاره چندان کار آمد نیست زیرا که توجه زیادی به شرایط روحی – روانی مصرف کننده و نگرش او نسبت به محصول ندارد . این انگاره بر این اعتقاد است که تبلیغ دارای اثر بخشی زیاد  است و اعتقادی به تاثیرات ترکیبی یا چند گانه ی تبلیغ ندارد. به عبارت دیگر هر تبلیغ تاثیری مستقل و جداگانه بر مخاطبان خود دارد. در واقع این امکان وجود دارد که تاثیرانباشتی تکرار یک تبلیغ یا تبلیغات مختلف در یک مبارزه تبلیغاتی تاثیر بیشتری نسبت به مشاهده یک باره یک تبلیغ داشته باشد. هنوز هم انگاره ی استارچ در قسمت تبلیغات به کار می رود و امروزه مفهوم رده بندی استارچ کاربرد فراوانی در رده بندی کارآمدی تبلیغات دارد.

 

2- الگوی AIDA :

 

1- جلب توجه مخاطب

2- ایجاد علاقه در مخاطب

3- تحریک وایجاد تمایل در مخاطب

4- سوق دادن و اقدام به خرید

 

این انگاره برای سنجش تبلیغات، شیوه ای چهار منظوره را پیشنهاد می کند که عبارت است از: جلب توجه، ایجاد علاقه، تحریک تمایل، سوق دادن به اقدام برای خرید آن. سنجش این تکنیک بر اساس یک مدلی است که کلودرابینسن و جورج گالوپ ارائه کرده اند. ( Chisnall, 1994, 214)

 

معیار سنجش این تکنیک بر اساس مدل فوق، یادآوری) به خاطر آوری (و تشخیص ) شناسایی می باشد و به همین خاطر به این روش ، روش سنجش یادآوری و شناسایی نیز می گویند. کاربرد این مدل در فرایند خرید و تاثیر تبلیغات بدین صورت است که وقتی مصرف کننده اولین بار تبلیغات کالای مورد نظر را می بیند ، ابتدا توجهش را جلب میکند سپس به آن علاقه مند می شود و به دنبال این علاقه مندی تمایل به خرید کالا در او پیدا می شود و سپس کالای تبلیغ شده را خریداری میکند.

 

3 - الگوی ACCA (روش داگمار

این انگاره توالی شرایط روحی وروانی مصرف کننده را مورد بررسی قرار می دهد .مراحلی را که مصرف کننده باید سپری کند عبارتند از :

 

1- آگاهی: شامل آگاه ساختن مشتری.

2- ادراک : توسعه و گسترش مفهوم محصول و کاربرد آن برای مشتری.

3- متقاعد ساختن : ایجاد یک تمایل ذهنی در مشتری برای خرید کالا یا خدمت.

4- عمل: وارد کردن مشتری به خرید.

 

این مدل به نام روش داگمار نیز شناخته می شود . تز اصلی روش داگمار برای تعیین هدف و استفاده از آن برای ارزیابی اثربخشی تبلیغات به این صورت است که جنبه ارتباطی، هدف اصلی تبلیغات و پایه و اساس بخش موفقیت یا شکست برنامه های تبلیغاتی است. کامیابی یا شکست در تبلیغات بستگی به کارایی فرایند ارتباطات در رساندن اطلاعات مطلوب و مناسب به مخاطبان اصلی در زمان مناسب و با هزینه اندک دارد. از نظر مدل داگمار یک هدف تبلیغاتی شامل یک وظیفه ارتباطی است که مشخص و قابل اندازه گیری است.روش داگمار باعث بهبود فرایند برنامه ریزی تبلیغات و ترفیع بوسیله ارایه یک مفهوم بهتر از اهداف تبلیغاتی می شود که سبب جهت دهی برنامه های تبلیغاتی و ترفیعی است و از آن به عنوان پایه ای برای اثربخشی برنامه های تبلیغاتی بهره می برند.

 

 

4 - انگاره لاویج و اشتاینر (سلسله مراتب تاثیرات

انگاره ی زنجیره ای دیگری که توسط لاویج و اشتانر در سال 1961 ارایه شد توالی سلسله مراتبی از تاثیرات ناشی از ادراک تبلیغات توسط مخاطبان پیام ارایه میکند. این شش مرحله عبارتند از :

 

1- آگاهی

2- دانش

3- علاقه

4- ترجیحات

5- باور

6- خرید

 

مدل سلسله مراتب تاثیرات وسیله ای برای تدوین و سنجش اهداف تبلیغ است. این مدل نیز مانند الگوی AIDA در برنامه ریزی و ترویج کاربرد دارد . اما از نظر تعداد مراحل برای بیان واکنش های بالقوه مفصل تر است. مصرف کننده در آغاز نسبت به وجود محصول آگاهی می یابد، سپس از آن شناخت پیدا می کند، آشنا شدن خود به علاقه مندی و علاقه مندی به ترجیح و متقاعد شدن و در نهایت به اقدام منتهی می گردد.

 

5 - انگاره پذیرش ابداع

 

1- آگاهی یافتن

2- علاقه مندی

3- ارزیابی

4- آزمودن

5- پذیرش

 

پنج مرحله ای که در این مدل ارایه شده است به عنوان سلسله مراحلی است که یک مشتری در پذیرش یک ابداع (مانند یک محصول جدید) پشت سر می گذارد.مرحله آزمودن عامل تفاوت این مدل از دیگر مدل ها است که امکان تجربه کردن عملی محصول را فراهم می آورد.

 

6 -انگاره پردازش اطلاعات

1- معرفی کردن

2- توجه کردن

3- شناخت

4- نتیجه دادن

5- حفظ ونگهداری

6- رفتار

 

در این مدل علاوه بر مراحلی که در دیگر مدل ها به آن اشاره شده مرحله حففظ و نگهداری نیز منظور شده است که منظور از آن توانایی مشتری برای یادآوری اطلاعات از یک پیام ترویجی نگهداری است. این مرحله بسیار حایز اهمیت است زیرا مصرف کننده در هنگام دریافت اطلاعات از یک برنامه ترویج ، اقدام به خرید نمی کند بلکه لازم است بعدا از حافظه خود استفاده نماید.

 

7 - مدل رابرت دبلیو بلای

1- جلب توجه

2- ایجاد ارتباط

3- متقاعد ساختن

 

گام اول، در این الگو جلب توجه مخاطب می باشد.گام دوم، استفاده از شیوه های مختلف برای ایجاد ارتباط بین مخاطب و کالاست. یعنی باید به مخاطب بگوییم که کالای ما به چه کار می آید.گام سوم، متقاعد نمودن مخاطب برای خرید کالاست.